روان پزشک-متخصص اعصاب وروان

دکتر محمد رضا شمس انصاری

روان پزشک-متخصص اعصاب وروان

دکتر محمد رضا شمس انصاری

اعتـیـاد بـه سـکس

اعتـیـاد بـه سـکس

اعتـیـاد بـه سـکس
اعتـیـاد بـه سـکس به عدم توانایی در کنترل و یا به تعویق انداختن تمایلات و فــعالیتهای جنسی اطلاق می گـردد. در واقـع س/ک/س و اندیشدن به آن افکار معتاد را تحت سیـطره خـود قرار میدهـد و نـیـاز بـه انـگیـخـتـگـی جنـسی جـای نـــیاز بـه صمیمت را میــگیرد. علت آن معمولا بدرفتاری با معتادین در سنین کودکی اینگونه افراد میباشد.
استرس یـک عامل برانگیزنده و تشدید کننده اختلال اعتـیـاد بـه سـکس است. در واقــع فـــرد مـــعتاد از طریق سکس آلام عاطفی و عـقـده هـای روانــی خود را تسکین می دهد.باید توجه داشت که نباید اعتیاد بــه ســکـس را بـــا شــهــوت جنسی قوی اشتباه گرفت.فرد معـتاد به سـکس ممکن است دارای شـهـوت جـنـسـی اندکی باشد.اعتیاد به سکس در هر دو جنس زن و مـــرد مشاهده می گردد.در واقع با ارضـاء جــنسی به فرد احساس سرخوشی در پی آزادسـازی آدرنـالـیـن و آنـدومـرفیـنـها دست داده و وی را موقتا تسکین می دهد. مـعــمولا فرد معتاد بـه سـکس از رابـطـه جـنـســی خود لذت چندانی نمی برد زیـرا پــس از آن دچــار احساس گناه و شرمساری میگردد.
علایم اعتیاد به سکس به قرار زیر است:
۱- روسپیگری و یا استفاده از آن
۲- خود ارضایی وسواسی و مفرط
۳- آزار جنسی و تجاوز جنسی دیگران
۴- دارا بودن شریک جنسی متعدد بدون تعهد
۵- اقدام به برقراری روابط جنسی مخاطره آمیز
۶- کاهش معنویت و نقض مداوم سیستم ارزشی فرد
۷- استفاده مداوم از تصاویر، مجلات و فیلمهای سکسی
۸- تلاش بی وقفه و بی ثمر در محدود کردن افکار محرک جنسی
۹- شهوت جنسی مفرط. بیش از اندازه به مسایل جنسی اندیشدن
۱۰- رابطه جنسی بطور همزمان با چندین نفر و یا تعویض مرتب شریک جنسی
۱۱- ارضاء جنسی از طریق مشاهده دیگران، عریان گرایی و ارتـکاب بـه کــــودک آزاری و تجاوز جنسی از علائم دیگر اعتـیـاد بـه سـکس است.
۱۲- بی اعتـنـایی و یـا قـربـانـی کـردن فـعــــالیتهای مهم اجتماعی، خانوادگی، شغلی و تفریحی بخاطر فعالیتهای جنسی نیز از علائم اعتیاد به سکس است.
۱۳- تداوم به اعتیاد بدون توجه به عواقب منفی همچون مشکلات مالی، بــخطر افتادن سلامتی و از هم گسستگی روابط فرد
 
مراحل اعتیاد به سکس:
۱- اشتغال فکری مداوم: تـفـکـرات، تـجـسـمات و خـیـالبــــافی های پیوسته در مورد موقعیتها، منظره ها و فعالیتهای جنسی.
۲- ارجحیت بخشیدن: یک فعالیت و یا موقعیت جنسی مرجح مـعـمـولا الـگـو و بـصورت رفتار کلیشه ای در می آید.
۳-وسواس: اقدام به فعالیت جنـسی مـرجـح بـدون تـــوجه به عواقب منفی و تمایل به متوقف ساختن آن.
۴- احساس ندامت: احساس گناه و شرم بر سر نـاتـوانـی در کنـترل رفتار خود.
درمان اعتیاد جنسی یا اعتـیـاد بـه سـکس شامل آموزش نحوه ارضاء تمایلات جنسی بطور سالم و طبیعـی، مشاوره فردی، بازسازی روابط از هم گسسته فرد و آمــوزش تکنیکهای غلبه بر استرس میباشد. اما گام نخست درمان پذیرش فرد به اعتیاد و تمایل فرد به ترک اعتـیـاد بـه سـکس میباشد.

عتیاد به پرنوگرافی ( تصاویر و نوشته های سکسی )
یکی دیگر از نوع اعتیاد، اعتیاد به پرنوگرافی میباشد. پرنوگرافی با بهره گیری از تمایلات جنسی مردان در واقع کسب درآمد می کنـد. امـا ایـن پـــدیده سبب بی ارزش گشتن و تحقیر زنان در جامعه می گـردد.در زیر به دروغها و بدآموزیهایی که پورنوگرافی بر جامعه تحمیل میکند توجه کنید:
1- رابطه زن و مرد بر پایه سکس بنا می شـود- خیر، رابطه سالم میان زن و مرد بر پایه تعهد، علاقه و اعتماد دو جانبه بنا باید گردد.
۲- زنان مادون بشریت می باشند. مـعمـولا در سـایـتـها و مـنـابـع پـــرنوگرافی از زنان با نامهای :همبازی، خرگوش و حیوان دست آموز یاد می شود.
۳- زنان یک نوع تفریح بشمار میـــروند. به زنان به دید یک نوع بازی و سرگرمی نگریسته میشود. هرچه تعداد شریک جنسی یک مرد بیشتر باشد، نشـانه مــوفق بودن و پیروزی وی قلمداد می گردد. چون دارای امتیاز بیشتری در بازی خواهد بود.
۴-زنـان دارایـی و مـایـملک شما هستند.به زنان به دید یک کالا می نـگرنـد. تصـویـر زن زیبایی که در کنار یک ماشین لوکس و زیبا ایستاده است را زیاد دیده اید.مـفـهـوم ایــن تبلیغ آن است که شما هرگاه ماشین مذکــور را خـــریـداری کنید هر دوی آنها یعنی هم مــاشــین و هم زن زیبا را خواهید داشت.پـرنوگرافی به ما می آمـوزد کــه زنــان قــابــل خریداری هستند. مصداق آن را در اجتماع زمانی که مـردی بــرای یک زن پول زیادی خرج میکند را میتوان یافت. مرد می پـنـدارد بـا پـــــول خرج کردن برای زن میتواند با وی رابطه جنسی برقرار کند.
۵- ارزش یک زن به جذابیت و زیبایی اندامهای اوست. از دید پرنو زنان با زیبایی متوسط نیز زشت و ناکامل می باشند. آنها تنها به جسم زن بها میدهند و اندیشه، شخصیت و آگاهی زن را نادیده می گیرند. مـعـمـولا زنان نـازیبا از جانب آنـها ســگ و یا خوک نامیده میشوند.
۶- زنان سزاور تحقیر میباشند. زنان در این پدیده مرتبا تحقیر شده و مـورد اهانت و ابراز نفرت قرار میگیرند.
۷- معمولا دختران زیبا در این پدیده لباسها و کفشهای کودکان را تــن میکنند و یا خرس عروسکی به دست می گیرند و این عقیده را القاء می کنند که کـودکـان و نــوجوانان نیز میتوانند رابطه جنسی داشته باشند و بزرگسالان میتوانند با آنـــها رابطه جنسی برقرار کنند.
۸- رابطه جنسی نامشروع یک نوع خوشگذرانی می باشد.و شما از یک رابطه جنسی که مخاطره آمیز، نامشروع و ماجراجویانه نباشد لذت چندانی نخواهید برد.
۹- روسپیگری افتخار آمیز وسعادتمندیست. مـعمولا تـصـاویـر دختـران و زنــان روسپی را خوشحال و مهیج نمایش می دهـنـد. امـا اغـــلب آنها دختران فراری میباشند که در دام بردگی جنسی گرفتار گشته اند. و یا سابقه تجاوز جنسی داشته و یا دچــار یک بیماری لاعلاج مقاربتی می بـاشند و معمولا اغـلب آنـها به مشروبات الکلی و مواد مخدر بــرای تحمل شرایط خود روی می آورند.
۱۰- زنان از آنکه مورد تعدی و تجاوز قرار گیرند لذت میبرند. حتی اگر دختری به پیشنهاد رابطه جنسی نه گفت، منظورش همان بله است. در فـیـلمـهای سـکسـی ابـتـدا دخـتر امتناع می کند اما در نهایت راضی به برقراری رابطه می شود. و یـا در فیلمها زنان مورد شکنجه و یا تحقیر قرار میگیرند. این حرکت به مردان می آموزد که میتوانند برای تفریح و سرگرمی زنان را کتک زده و یا آزار دهند.

اعتیاد به عشق

اعتیاد به عشق


کسانیکه به نوعی معتاد عشق می شوند تمام لحظه های زندگی خود را با ناامیدی و ترس سپری می کنند. همواره با ناکامی، هراس از عدم پذیرش ، دردهای احساسی، و تجربیات ناآشنا و غیر ملموس همراه هستند. این افراد به توانایی های فردی خود اعتقاد ندارند و احساس میکنند که هیچ گاه نمی توانند از طرف مقابل عشقی که درخورشان باشد را در حد مطلوب دریافت نمایند. آنها همچنان می نشینند و منتظر عشق می مانند و متاسفانه کمتر اتفاق می افتد که در زندگی خود عشق حقیقی را تجربه کنند.

اعتیاد به سکس نیز مانند سایر عادات وسواسی پی آمد های خاص خود را به همراه دارد: یک ناهنجاری مخرب که آثار منفی آن بر روی کلیه عملکردهای نرمال زندگی سایه می افکند و انگیزه و اراده فرد را به طور کامل نابود می سازد.

معتادان به سکس توانایی کنترل و یا به تعویق انداختن احساسات و رفتارهای جنسی خود را از دست می دهند. در این افراد نیاز به رضایت جنسی جای نیاز به صمیمت را می گیرد و شهوت اولویت اول را به خود اختصاص داده و سایر ارکان مهم زندگی نظیر ارتباطات خانوادگی، فامیلی و دوستانه، مسائل شغلی و به تدریج سلامت فردی و ایمنی شخصی به کلی اهمیت خود را از دست می دهد.

آنها حاضرند هر کاری انجام دهند تا نیاز خود را برآورده سازند، اما پس از انجام عمل دچار شرم و پشیمانی، و ناامیدی و پریشانی می شوند.

معتادان معتقدند که این معضل بزرگ به واسطه اجبار و التزام حاکم بر جو زندگیشان به آنها تحمیل شده است و از نظر روحی به جایی می رسند که برخلاف رویکردهای اجتماعی عمل کرده و رفتارهای جامعه ستیز از خود بروز می دهند. معمولاً (نه همیشه) اعتیاد پس از مدتی با وابستگی جسمی شدید همراه می شود.

در این زمان فرد خواست و اراده ی خویش را از دست می دهد، همه تلاش هایش نتیجه معکوس می دهند و به همین دلیل برای درپوش گذاشتن بر روی آلام فردی دوز رفتارهای مخرب خود را افزایش داده و به مثابه آن تاثیرات مخرب بیشتری را نیز به جان می خرد. اما انجام این کار هم دیگر برایش آن تاثیر ابتدایی را ندارد ولی آز آنجایی که در وهله اول از نظر ذهنی و بعد از نظر روانی به آن کار اعتیاد پیدا کرده نمی تواند از آن دست کشیده و ترکش کند.

علائم

برای معتاد به عشق

-          وسواس و از پادرآمدن

-          جلوگیری از بروز احساسات واقعی

-          اجتناب از هر گونه تغییر

-          عدم ریسک پذیری

-          فقدان صمیمیت واقعی

-          وابستگی بیش از حد

-          خواستار وقف کامل طرف مقابل

افرادی که دچار اعتیاد جنسی هستند نیز علائم زیر را تجربه می کنند:

-          خیال پردازی: توهم های جنسی و تصور موقعیت های جنسی که سبب افزایش انگیزه می شود.

-          عادت کردن: مبنا قرار دادن یک عمل خاص و تکرار آن به صورت پی در پی

-     اجباری ساختن: برقراری دائمی ارتباط جنسی بدون در نظر گرفتن عواقب منفی و بدون داشتن هیچ گونه میلی برای متوقف ساختن آن.

-          ناامیدی: احساس گناه یا خجالت در کنترل احساسات و یا رفتار مخرب

-          سایر مشکلات رفتاری به ویژه اعتیاد ذهنی و اختلالات تغذیه ای

دلایل

اصولاً رشد و پرورش افرادیکه معتاد به عشق می شوند در دوره های قبلی زندگیشان به صورت ناخوشایند متوقف شده است. این افراد خود را سرخورده می پندارند و هیچ امیدی به یافتن عشق حقیقی در زندگی ندارند. به طور مشابه کسانی که به سکس معتاد می شوند جزء آن دسته از افرادی هستند که در دوران کودکی مورد توجه والدین و اطرافیان خود قرار نمی گرفته اند و دائماً آزار و اذیت می شدند. باید گفت که والدین این افراد نیز در گذشته به گونه ای قربانی آسیب های شدید جنسی بوده اند.

استرس نیز نقش بسزایی در تقویت و تهییج رفتارهای وسواسی دارد و در این مورد خاص نیاز فرد معتاد به خیال پردازی را دو چندان می کند.

فنیلتیلامین (PEA) یک نوع ماده شیمیایی است که وجود آن در مغز شور و نشاط و هیجان افراد را افزایش می دهد. افراد معتاد به عشق با عشق ورزیدن نادرست حس شیفتگی و شیدایی خود را افزایش می دهند و خوشحالی و برانگیختگی کاذب در بدن خود ایجاد می نمایند.

معتادان به عشق و سکس نیازمند تحریک های فیزیکی و روانی می شوند که نشئت گرفته از کم و زیاد شدن میزان PEA و استرسی که بر روی انتقال دهنده های عصبی است می باشد.

درمان

اولین مرحله از درمان این است که تشخیص دهید دچار یک چنین عارضه ای شده اید. باید نگاه دقیقی به رفتار فردی و مشکلاتی که به مثابه آن برای خود ایجاد می کنید – مشکلات احساسی، جسمانی، و یا اقتصادی- داشته باشید.

اگر احساس می کنید که درگیر یک ارتباط عاشقانه ی اعتیادآور شده اید حتماً باید به دنبال کمک گرفتن از کارشناسان حرفه ای باشید. مشاوره های روانشناسی برای کسانیکه به طور مستقیم و یا غیر مستقیم دچار چنین عارضه ای هستند پیشنهاد می شود.

درمان باید حداقل چند مورد از موارد زیر را در بر بگیرد:

  • قطع مصرف دخانیات و مشروبات الکلی
  • بازسازی روابط
  • مدیریت استرس
  • کمک به خویشتن

در اختلال اعتیاد به سکس نیز اغلب افراد دچار یک دور تسلسل می شوند و هر چه تلاش می کنند قادر به متوقف ساختن آداب ضد ارزشی خود نیستند. در طول دوره ترک حتماً این سه مورد باید مورد توجه قرار بگیرد:

  • دلیل برقراری رابطه جنسی
  • قضاوت فردی
  • رفتارهای بازدارنده

رفتارهای فرد معتاد در حین درمان تاثیر پذیر از موارد زیر هستند:

  • محیط درمانی
  • همکاری اطرافیان
  • فعالیت های گروهی
  • کسب آگاهی
  • کمک به خویشتن

قرار گرفتن در محیطی که بتوان مراحل درمان را به راحتی طی کرد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. افراد باید بتوانند رفتارهای خود را بدون وجود هیچ گونه ترسی به دقت ارزیابی نموده و اطمینان داشته باشند که اطرافیانشان با آنها حس همدردی می کنند و برایشان ارزش و اهمیت قائل هستند.

ضمن گفتگو با کارشناسان و مشاوران مشکل به صورت ریشه تشخیص داده می شود و بعد یک برنامه زمانبندی شده  برای درمان ایجاد می گردد.

در طول این بازه فعالیت های فردی شخص زیر ذره بین برده می شود و هر مانعی از سر راه درمان برداشته می شود. مشاور ارتباط نزدیکی را با بیمار برقرار می کند و سپس یک برنامه درمانی مدون تهیه نموده و هر تغییری که لازم باشد بعداً در آن اعمال می کند.